راهنمای جامع خروجی‌های بکتست + روش تفسیر و تخمین عملکرد آینده استراتژی

راهنمای جامع خروجی‌های بکتست + روش تفسیر و تخمین عملکرد آینده استراتژی

 

مقدمه

 

بکتست (Backtest) در دنیای معاملات الگوریتمی و حتی معاملات دستی، سنگ بنای ارزیابی و اعتبارسنجی یک استراتژی است. اما صرفاً اجرای بک تست کافی نیست؛ بلکه مهم‌تر از آن، درک صحیح خروجی‌های بکتست و متریک‌های ارزیابی عملکرد استراتژی است.

این مقاله به شما کمک می‌کند تا با تمامی متریک‌های استاندارد که باید در خروجی یک بکتست داشته باشید، آشنا شوید. ما نه تنها به تعریف هر متریک می‌پردازیم، بلکه کاربردها، محدودیت‌ها و نحوه تفسیر صحیح آن‌ها را نیز بررسی می‌کنیم.

همچنین، نگاهی عمیق به نحوه نمایش این متریک‌ها در تریدینگ ویو (TradingView) خواهیم داشت و نکات مهمی را در خصوص قابلیت اعتماد به داده‌های آن و چالش‌های محاسباتی‌اش آشکار خواهیم کرد. هدف من این است که به شما کمک کنم تا به یک تحلیل‌گر دقیق و آگاه در زمینه بکتست استراتژی‌های معاملاتی تبدیل شوید.

اگر با مشاهده ویدئو راحت‌ترید، ویدئوهای زیر را نگاه کنید.

1) بخش اول

 

 

2) بخش دوم

 

 

4) بخش چهارم

 

 

5) بخش پنجم

 

 

6) بخش ششم

 

 

اگر با متن راحت‌ترید، به خواندن ادامه بدید!

 

چرا متریک‌های بکتست اهمیت دارند؟

 

هنگامی که یک استراتژی معاملاتی را توسعه می‌دهیم، نیاز داریم که عملکرد آن را در داده‌های تاریخی ارزیابی کنیم. این فرآیند را بکتست می‌نامیم. اما بکتست بدون داشتن متریک‌های استاندارد و قابل سنجش، بی‌معناست. این متریک‌ها به ما کمک می‌کنند تا:

  • عملکرد کلی استراتژی را در یک بازه زمانی مشخص بسنجیم.
  • استراتژی خود را با دیگر استراتژی‌ها یا با معیار “خرید و نگهداری (Buy and Hold)” مقایسه کنیم.
  • تصمیمات آگاهانه‌تری برای بهینه‌سازی (Optimization) و اجرای استراتژی در بازار واقعی (Live Trading) بگیریم.

برخی از این متریک‌ها مستقیماً در پروفایل عملکرد (Performance Profile) یک بکتست تکی کاربرد دارند، مانند تعداد تریدهای انجام شده که به ما نشان می‌دهد آیا حجم داده کافی برای تحلیل داریم یا خیر.

اما بسیاری از آن‌ها، هرچند در خروجی بکتست تکی نیز نمایش داده می‌شوند، کاربرد اصلی آن‌ها در تحلیل ترکیبی و ساختن یک توزیع احتمالی از عملکرد در پروفایل بهینه‌سازی (Optimization Profile) است، که از نتایج بک تست‌های متعدد تشکیل می‌شود.

هرگز به یک متریک به تنهایی بسنده نکنید؛ ارزش واقعی متریک‌ها در ترکیب با یکدیگر و مقایسه با بازار آشکار می‌شود.

مهم‌ترین متریک‌های سودآوری

 

بیایید با متریک‌هایی شروع کنیم که مستقیماً به سود و زیان استراتژی مربوط می‌شوند:

 

سود خالص کل (Total Net Profit یا Net Profit)

این متریک مجموع سود استراتژی شما را هم به صورت دلاری و هم درصدی در بازه زمانی بک تست نشان می‌دهد. اما به خودی خود و به تنهایی، هیچ ارزش خاصی ندارد. برای مثال، یک سود خالص 100 درصدی لزوماً خوب نیست و یک سود خالص 50 درصدی لزوماً بد نیست. این عدد باید حتماً با عملکرد خود کوین یا همان استراتژی خرید و نگهداری (Buy & Hold) مقایسه شود.

نحوه مقایسه در تریدینگ ویو: در تریدینگ ویو، با فعال کردن گزینه “Buy & Hold Equity” (که یک خط آبی رنگ رسم می‌کند)، می‌توانید عملکرد استراتژی خود را به صورت بصری با بازار مقایسه کنید. برای اینکه این مقایسه منصفانه باشد، باید:

  • Initial Capital (پول اولیه در اختیار استراتژی) را تنظیم کنید. 1000 دلار عدد مناسبی است.
  • Order Size (اندازه هر معامله) را روی 100% Equity قرار دهید و نوع آن را “Percent of Equity” انتخاب کنید.

چرا 100% Equity؟ اگر Order Size را روی مبلغ ثابتی مانند 100 دلار قرار دهید، تریدینگ ویو به انجین بکتست می‌گوید که هر معامله را با 100 دلار از موجودی اولیه انجام دهد. این اشتباه است! زیرا بازار و حالت Buy & Hold به صورت مرکب (Compound) عمل می‌کنند. به این معنی که سود یا زیان هر کندل به موجودی شما اضافه یا از آن کم می‌شود و در کندل‌های بعدی، بازدهی بر پایه موجودی جدید محاسبه می‌گردد.

برای مقایسه صحیح، استراتژی شما نیز باید با تمام پول خود معامله کند تا اثر مرکب شدن (Compounding) را داشته باشد. نگرانی‌های مربوط به مدیریت ریسک و سرمایه در این مرحله از مقایسه موضوعیت ندارد و در سطوح بالاتر سبد دارایی مدیریت می‌شوند.

 

سود و زیان موقعیت‌های باز (Open P&L)

این متریک سود یا زیان مربوط به آخرین موقعیت یا ترید باز است که هنوز بسته نشده است. ترکیب این متریک با Net Profit اهمیت زیادی دارد. فرض کنید سود خالص شما 5500 دلار است، اما 4000 دلار از آن مربوط به یک موقعیت باز است. این موضوع دو نگرانی ایجاد می‌کند:

  • احتمال شانسی بودن: ممکن است بخش عمده‌ای از سود شما به دلیل یک ترید بزرگ و خوش‌شانسی باشد که هنوز تکرار نشده است، در حالی که سایر تریدها بازدهی کم یا منفی داشته‌اند.
  • عدم تحقق سود: تا زمانی که پوزیشن باز است، سود آن هنوز شناسایی نشده و ممکن است با ادامه زمان بک تست یا در بازار واقعی، از دست برود یا حتی به زیان تبدیل شود. در تریدینگ ویو، “Open P&L” در بخش Performance Summary قابل مشاهده است.

 

سود ناخالص (Gross Profit) و زیان ناخالص (Gross Loss)

سود ناخالص، مجموع تمام سودهای استراتژی و زیان ناخالص، مجموع تمام زیان‌های استراتژی است. جمع کردن این دو (با در نظر گرفتن زیان ناخالص به عنوان عدد منفی) به شما “سود خالص کل” را می‌دهد. در تریدینگ ویو، این متریک‌ها هم به صورت کلی و هم به تفکیک تریدهای خرید (Long) و فروش (Short) قابل مشاهده هستند.

بررسی این موارد می‌تواند به شما کمک کند تا متوجه شوید آیا استراتژی شما در یک جهت خاص (مثلاً فقط لانگ) عملکرد بهتری دارد یا خیر.

 

تعداد معاملات و نرخ برد

 

تعداد کل معاملات (Total Number of Trades یا Total Closed Trades)

این متریک تعداد تریدهای بسته شده توسط استراتژی را نشان می‌دهد. نکته بسیار مهم در اینجا کفایت حجم داده است. از نظر ریاضی‌دانان و متخصصان آمار:

  • حداقل تعداد مجاز دیتا پوینت (ترید) برای شروع محاسبات و بررسی آماری، 30 دیتا پوینت است. کمتر از این تعداد، مجاز به حساب آوردن بسیاری از متریک‌ها نیستید.
  • حداقل تعداد مطلوب دیتا پوینت، 100 ترید بسته شده است.

عدد 1000 نقطه‌ای است که نتایج شروع به همگرایی (Convergence) با واقعیت می‌کنند. به این معنی که با افزایش تعداد تریدها پس از 1000، نوسانات و انحرافات آماری در نتایج (مثلاً میانگین سود) به طور قابل توجهی کاهش می‌یابد.

نکته برای استراتژی‌های روندگیر در تایم‌فریم‌های بالا: در دنیای کریپتو، به ویژه در تایم‌فریم روزانه، رسیدن به 1000 ترید (و حتی 30 ترید) برای برخی استراتژی‌ها، مانند استراتژی‌های روندگیر، دشوار است. در این موارد، می‌توانید به جای تعداد تریدها، تعداد کندل‌هایی که استراتژی در بازار فعال بوده است را بررسی کنید.

چالش در تریدینگ ویو: تریدینگ ویو هر ورود (پله‌ای) یا خروج (پله‌ای) را به عنوان یک ترید مجزا محاسبه می‌کند، نه یک چرخه کامل پوزیشن. این می‌تواند تعداد تریدها را بالاتر از واقعیت مدنظر شما نشان دهد.

 

درصد معاملات سودده (Percent Profitable یا Win Rate)

این متریک درصد تریدهایی است که پس از کسر کارمزد، منجر به سود شده‌اند. همانند “سود خالص”، “وین ریت” نیز به تنهایی در یک بکتست تکی ارزش چندانی ندارد. اما در پروفایل بهینه‌سازی (با گرفتن هزاران بکتست و رسم توزیع وین ریت‌ها)، این متریک حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. با کمک توزیع وین ریت و سایر توزیع‌ها، می‌توان عملکرد آینده استراتژی را با احتمال بالا تخمین زد (مثلاً با احتمال حداقل 95%، حداقل و حداکثر وین ریت مورد انتظار در آینده).

نکته کارمزد (Commission) در تریدینگ ویو: کارمزدها می‌توانند تأثیر چشمگیری بر “وین ریت” و “سود خالص” داشته باشند، به خصوص در تایم‌فریم‌های پایین.

  • چه زمانی کارمزد را صفر کنیم؟ در تست‌های اولیه سریع و زمانی که می‌خواهید رفتار کلی استراتژی را بدون در نظر گرفتن کارمزد بسنجید. همچنین در تست استراتژی روی بازار فیوچرز (Futures) که لوریج و فاندرینگ ریت (Funding Rate) وجود دارد و محاسبه کارمزد به شیوه تریدینگ ویو دقیق نیست.
  • چه زمانی کارمزد را لحاظ کنیم؟ در مراحل نهایی ارزیابی استراتژی، زمانی که به یک عملکرد معقول رسیده‌اید، باید کارمزدها را لحاظ کرده و شبیه‌سازی را دقیق‌تر کنید.

 

تعداد تریدهای سودده (Number of Winning Trades) و تعداد تریدهای زیان‌ده (Number of Losing Trades)

این دو متریک را می‌توان به راحتی از “وین ریت” و “تعداد کل تریدها” محاسبه کرد (وین ریت * تعداد کل تریدها = تریدهای سودده؛ (1-وین ریت) * تعداد کل تریدها = تریدهای زیان‌ده).

هرچند تریدینگ ویو این اعداد را به صورت جداگانه در بخش Performance Summary نمایش می‌دهد، اما داشتن آن‌ها به صورت مستقیم کار را راحت‌تر می‌کند.

 

نتایج تریدهای غیرمعمول

 

بزرگترین ترید سودده (Largest Winning Trade) و بزرگترین ترید زیان‌ده (Largest Losing Trade)

این متریک‌ها بیشترین سود و بیشترین زیانی را که یک ترید واحد داشته است، نشان می‌دهند.

کاربردهای این متریک‌ها عبارتند از:

  • بررسی تمرکز سود: همانند “Open P&L”، باید بررسی کنید که آیا بخش عمده‌ای از سود خالص شما (Net Profit) به یک ترید سودده بزرگ مرتبط است؟ اگر چنین باشد، این می‌تواند نشانه‌ای از شانس باشد و نگرانی‌هایی مشابه “Open P&L” ایجاد کند.
  • مدیریت زیان‌های بزرگ (Outliers): اگر “بزرگترین ترید زیان‌ده” بخش قابل توجهی از “زیان ناخالص (Gross Loss)” شما را تشکیل دهد، می‌توانید با قرار دادن یک حد ضرر (Stop Loss) معقول، آن ترید را حذف کنید. این کار اورفیت (Overfit) نیست. اما اگر حدضررهای مختلف را با اختلافات جزئی تست کنید و بهترین آنها را انتخاب کنید، این کار اورفیت هست!
    • اورفیت (Overfit) چیست؟ اورفیت زمانی اتفاق می‌افتد که شما بجای استفاده از قوانین (Rule) کلی در استراتژی، به سمت استفاده از قوانین جزئی و چندگانه حرکت کنید! مثلا یک زیان بزرگ را با یک حد ضرر خاص حذف کنید و سپس تلاش کنید تک تک سودهایی را که به دلیل این حد ضرر حذف شده‌اند، به صورت دستی به بک تست بازگردانید. این کار اشتباه است!
    • روش صحیح: اگر میانگین زیان‌های شما مثلاً 1 درصد است و یک ترید 15 درصد ضرر کرده، می‌توانید یک حد ضرر 2 درصدی قرار دهید. این کار باعث می‌شود آن زیان بزرگ حذف شود و در عین حال، برخی از تریدهای سودده شما نیز که به آن حد ضرر برخورد می‌کردند، حذف شوند. این یک روش معتبر و ایمن برای بهبود نتایج استراتژی است.

چالش در تریدینگ ویو: درصدهایی که تریدینگ ویو برای “Largest Winning Trade” یا “Largest Losing Trade” نمایش می‌دهد، ممکن است با مقادیر دلاری یا حتی با لیست تریدها همخوانی نداشته باشند و گمراه‌کننده باشند. برای اطمینان، باید به لیست تریدها رجوع کرده و مقادیر را به صورت دستی بررسی کنید.

برای راستی‌آزمایی دقیق‌تر درصدهای مربوط به هر ترید، بهتر است “Order Size” را روی مبلغ ثابت دلاری (مثلاً 100 USDT) تنظیم کنید تا درصدهای میانگین (Average Winning/Losing Trade) واقعی‌تر باشند.

 

میانگین نتایج معاملات و نسبت‌ها

 

میانگین سود در تریدهای سودده (Average Winning Trade) و میانگین ضرر در ترید زیان‌ده (Average Losing Trade)

این متریک‌ها، میانگین سود یا زیان دلاری یا درصدی را برای هر ترید سودده یا زیان‌ده نشان می‌دهند. این متریک‌ها به همراه توزیع وین ریت، ابزاری قدرتمند برای تخمین قابل اعتماد سود و زیان آتی استراتژی در پروفایل بهینه‌سازی هستند.

نحوه تخمین آینده استراتژی: اگر فرض کنیم توزیع وین ریت و میانگین سود/زیان تریدها نرمال است (که باید برای دیتا پوینت‌های زیاد بررسی شود):

  • حداقل سود مورد انتظار در آینده با احتمال 95%: تقریبی معادل “منفی دو سیگمای وین ریت” ضرب در “منفی دو سیگمای میانگین ترید سودده”.
  • حداکثر سود مورد انتظار در آینده با احتمال 95%: تقریبی معادل “مثبت دو سیگمای وین ریت” ضرب در “مثبت دو سیگمای میانگین ترید سودده”.

نکات کلیدی:

  • پایداری استراتژی: استراتژی‌ای مطلوب‌تر است که انحراف معیار (Standard Deviation) وین ریت آن کمتر باشد. این باعث می‌شود رنج تخمین آینده شما محدودتر و قابل اطمینان‌تر باشد.

فرمول طلایی پایداری و سودآوری: اگر “منفی دو سیگمای وین ریت” ضرب در “منفی دو سیگمای میانگین ترید سودده” بزرگتر از “مثبت دو سیگمای وین ریت” ضرب در “مثبت دو سیگمای میانگین ترید زیان‌ده” باشد، تبریک می‌گویم: شما به یک استراتژی فوق‌العاده با پتانسیل سودآوری بالا رسیده‌اید!

اگر اصطلاحات سیگما، انحراف معیار، توزیع و غیره برای شما آشنا نیست یا فرمول طلایی بالا برای شما نامفهوم است، مقاله دانش موردنیاز برای کوانت تریدینگ را حتما مطالعه کنید.

 

نسبت میانگین سود به میانگین زیان (Ratio of Average Win to Average Loss)

این نسبت میانگین سود شما را تقسیم بر میانگین زیان شما می‌کند. به عبارت دیگر، این همان نسبت پاداش به ریسک (Reward to Risk) استراتژی است.

استراتژی‌ای مطلوب‌تر است که این نسبت در پروفایل بهینه‌سازی، میانگین و میانه (Median) بزرگتری داشته باشد.

این عدد نشان می‌دهد که به طور میانگین، تریدهای سودده شما چند برابر تریدهای زیان‌ده شما سود می‌دهند.

 

بازدهی میانگین هر ترید (Average Trade Return)

این متریک میانگین سود یا زیان کلی هر ترید را شامل تریدهای سودده و زیان‌ده نشان می‌دهد. به تنهایی ارزش خاصی ندارد، اما:

اگر توزیع این متریک در پروفایل بهینه‌سازی مثبت باشد و “منفی دو انحراف معیار” آن نیز همچنان مثبت بماند، این نشان‌دهنده یک استراتژی بسیار پایدار و سودآور خواهد بود.

 

متریک‌های ریسک و دراودان

 

حداکثر دراودان (Maximum Drawdown)

حداکثر ریزشی است که در موجودی استراتژی شما از یک سقف تا یک کف اتفاق افتاده است. این را می‌توان هم به صورت دلاری و هم درصدی مشاهده کرد.

نکات حیاتی:

  • دلاری یا درصدی: ممکن است حداکثر دراودان دلاری و درصدی در نقاط متفاوتی از منحنی موجودی شما اتفاق بیفتند. نگاه درصدی معمولاً تخمین سختگیرانه‌تری است و توصیه می‌شود. زیرا ممکن ماکزیمم دراودان درصدی در ابتدای بازه تست واقع شده باشد، اما ماکزیمم دراودان دلاری در وسط یا انتها باشد. در این حالت، استفاده از ماکزیمم دراودان دلاری ما را در معرض سوگیری شناختی (Cognitive Bias) قرار می‌دهد که یکی از اشتباهات رایج و خطرناک بکتست است.

احتمال بالایی دارد که در آینده و در بازار واقعی، شما شاهد دراودانی 1.5 تا 2 برابر بیشتر از حداکثر دراودان مشاهده شده در بک تست باشید.

این یک واقعیت است و باید خود را برای آن آماده کنید.

 

حداکثر زمان دراودان (Maximum Drawdown Duration)

این متریک حداکثر زمانی را نشان می‌دهد که طول کشیده است تا استراتژی شما پس از شروع یک دراودان، موجودی جدیدی بالاتر از قله قبلی خود ثبت کند. این متریک لزوماً همان زمان مربوط به ماکزیمم دراودان نیست، بلکه بیشترین زمانی است که شما اصطلاحاً “undercover” (زیر قله قبلی) بوده‌اید.

این متریک از نظر روانی بسیار مهم است، زیرا نشان می‌دهد شما باید چه مدت زمانی را برای ریکاوری استراتژی خود تحمل کنید.

اگر دید کوتاه‌مدتی دارید، باید به دنبال استراتژی‌هایی باشید که “Drawdown Duration” کوتاه‌تری دارند.

نکته پایداری: اگر یک استراتژی الگوی تکرارشونده‌ای در ریزش‌های خود نشان دهد (مثلاً دراودان‌ها همیشه در یک رنج خاص باشند)، این می‌تواند یکی از نشانه‌های پایداری استراتژی باشد.

اما همیشه به یاد داشته باشید که بازارها تغییر می‌کنند و هیچ استراتژی تا ابد پایدار نخواهد بود.

مهم این است که آستانه‌های تحمل خود را مشخص کنید و در صورت تجاوز استراتژی از آن‌ها، قادر به خاموش کردن آن باشید.

 

حداکثر زیان‌های متوالی (Maximum Consecutive Losses) و حداکثر سودهای متوالی (Maximum Consecutive Wins)

این متریک‌ها حداکثر تعداد تریدهای زیان‌ده یا سودده پشت سر هم را نشان می‌دهند که هیچ سودی (در مورد زیان‌ها) یا زیانی (در مورد سودها) بین آن‌ها نبوده است.

اهمیت روانشناختی: این متریک‌ها صرفاً یک اخطار اولیه هستند تا شما برای سناریوهای بدتر آماده باشید. به عنوان مثال، اگر در بک تست 6 زیان متوالی دیده‌اید، این شما را برای مواجهه با چنین سناریویی در بازار واقعی آماده می‌کند.

دراودان‌ها فقط نتیجه زیان‌های متوالی نیستند. دراودان‌ها معمولاً نتیجه ترکیبی از چندین مجموعه زیان‌ متوالی با سودهایی کوچک در بین آنها هستند که در نهایت به یک ریزش بزرگ منجر می‌شوند.

بنابراین، این متریک‌ها نباید برای محاسبه احتمالات دقیق و پیش‌بینی میزان حداکثر زیان کلی استفاده شوند، زیرا این یک استدلال معیوب است.

چالش در تریدینگ ویو: متأسفانه، تریدینگ ویو به صورت مستقیم این متریک‌ها را در خروجی‌های خود ندارد.

 

میانگین بازدهی‌ها (Average Returns)

این متریک میانگین بازدهی کندل‌هایی است که استراتژی شما در آن‌ بازه زمانی در بازار فعال بوده است. نکته مهم این است که حتی کندل‌هایی که استراتژی شما هنوز تریدی در آن‌ها انجام نداده است اما بازار در حال حرکت بوده، باید در این محاسبه لحاظ شوند.

این به شما کمک می‌کند تا ریسک استراتژی خود را نسبت به Buy & Hold بسنجید.

هرچه استراتژی شما زمان کمتری در بازار باشد (پول شما کمتر در معرض ریسک باشد)، ریسک کمتری را متحمل می‌شوید.

 

انحراف معیار بازدهی‌ها (Standard Deviation of Returns)

این متریک میزان نوسان یا پراکندگی بازدهی‌های کندلی استراتژی را اندازه‌گیری می‌کند.

مهمترین کاربردهای این متریک عبارتند از:

  • شناسایی داده‌های پرت (Outliers): اگر انحراف معیار بازدهی‌ها بالا باشد، ممکن است نشان‌دهنده وجود داده‌های استثنایی یا اشتباه (Outliers) باشد که باید حذف شوند.
  • مقایسه ریسک: هرچه انحراف معیار بازدهی‌های کندلی کمتر باشد، ریسک استراتژی کمتر است. با مقایسه این متریک بین استراتژی خود و استراتژی Buy & Hold، می‌توانید تشخیص دهید کدامیک ریسک کمتری دارد.

چالش در تریدینگ ویو: این متریک نیز به صورت مستقیم در تریدینگ ویو در دسترس نیست.

 

نسبت شارپ سالیانه (Annualized Sharpe Ratio)

این متریک بازدهی تعدیل شده با ریسک را نشان می‌دهد. فرمول پایه شارپ ریشیو، میانگین بازدهی تقسیم بر انحراف معیار بازدهی است.

شارپ ریشیو به تنهایی وابسته به تایم‌فریم است، یعنی یک استراتژی در تایم‌فریم روزانه و همان استراتژی در تایم‌فریم 4 ساعته، شارپ ریشیو متفاوتی خواهند داشت. برای مقایسه صحیح استراتژی‌ها در تایم‌فریم‌های مختلف، باید آن‌ها را “سالیانه” (Annualized) کرد. این کار با ضرب شارپ ریشیو پایه در رادیکال تعداد واحدهای زمانی در سال انجام می‌شود (مثلاً رادیکال 365 برای تایم‌فریم روزانه در کریپتو).

تریدینگ ویو یک “شارپ ریشیو” را نمایش می‌دهد، اما معلوم نیست که آیا آن را سالیانه کرده است یا بر اساس کندل یا ترید محاسبه می‌کند. بنابراین، شخصاً توصیه می‌کنم به این متریک در تریدینگ ویو توجه نکنید و خودتان آن را به صورت مستقل از بازدهی‌های کندلی محاسبه کنید.

 

بازدهی سالیانه (Annualized Return)

این متریک نیز از همان بازدهی‌های کندلی محاسبه می‌شود و میانگین بازدهی استراتژی را به صورت سالیانه نشان می‌دهد. همانند “Annualized Sharpe Ratio”، هدف از Annualized کردن، تعدیل زمانی برای مقایسه است.

بازدهی سالیانه می‌تواند یک معیار خوب برای رتبه‌بندی استراتژی‌های مختلف باشد، اما هرگز نباید از آن برای پیش‌بینی دقیق آینده استفاده کرد.

تخمین آینده بیشتر با توزیع وین ریت و توزیع میانگین سود/زیان (که قبلاً توضیح داده شد) انجام می‌شود.

 

محدودیت‌های تریدینگ ویو

 

تا اینجا به صورت پراکنده به برخی از محدودیت‌های تریدینگ ویو اشاره کردم. اما این بخش را به طور خاص به این موضوع اختصاص می‌دهیم، زیرا درک این موارد برای تحلیل دقیق و تصمیم‌گیری صحیح حیاتی است.

تریدینگ ویو ابزار بسیار خوبی برای تست سریع ایده‌های ساده است، اما برای استراتژی‌های پیچیده‌تر و محاسبات دقیق‌تر، کارایی لازم را ندارد.

 

ناسازگاری‌ها و ابهامات در مقادیر نمایش داده شده:

  • سود خالص vs. منحنی موجودی: همانطور که دیدیم، سود خالص نمایش داده شده در بخش “Performance Summary” (مثلاً 137%) ممکن است با مقیاس منحنی موجودی (Equity Curve) همخوانی نداشته باشد (مثلاً 237%). این اختلاف 100 واحدی به این دلیل است که تریدینگ ویو نقطه شروع مقیاس را 100 قرار می‌دهد، نه صفر.
  • بازدهی Buy and Hold: بازدهی “خرید و نگهداری” در بخش “Performance Summary” از اولین ترید استراتژی محاسبه می‌شود. این در حالی است که منحنی “Buy and Hold” در چارت، می‌تواند از ابتدای داده‌ها آغاز شود. این ناسازگاری‌ها می‌توانند باعث گیج شدن کاربران و تفسیر نادرست شوند.
  • مشکلات درصدی در تریدهای بزرگ: همانطور که در مورد “Largest Winning Trade” توضیح دادم، مقادیر دلاری و درصدی ممکن است با هم همخوانی نداشته باشند، و حتی اعداد نمایش داده شده با بررسی دستی تریدهای فردی نیز مطابقت نداشته باشند.

 

مدیریت کارمزد (Commission):

کارمزدها به خصوص در تایم‌فریم‌های پایین می‌توانند تأثیر بسیار زیادی بر نت پرافیت و وین ریت بگذارند. تریدینگ ویو گزینه‌ای برای تنظیم کارمزد دارد، اما برای تست دقیق استراتژی در بازارهایی مانند فیوچرز (که شامل لوریج و فاندرینگ ریت هستند)، بهتر است کارمزد را صفر کرده و محاسبات دقیق‌تر را در خارج از تریدینگ ویو انجام دهید.

 

نحوه شمارش تریدها:

تریدینگ ویو هر ورود یا خروج پله‌ای (Partial Entry/Exit) را به عنوان یک ترید مجزا می‌شمارد. این بدان معناست که یک پوزیشن واحد که در چند مرحله وارد یا خارج شده، می‌تواند به عنوان چندین ترید جداگانه ثبت شود. این موضوع می‌تواند درک واقعی از چرخه معاملات استراتژی را دشوار کند.

 

فقدان متریک‌های پیشرفته:

تریدینگ ویو بسیاری از متریک‌های حیاتی برای تحلیل عمیق پایداری و ریسک استراتژی را به صورت مستقیم نمایش نمی‌دهد، از جمله:

  • بیشترین زمان دراودان (Max Drawdown Duration)
  • زیان‌های متوالی و سودهای متوالی (Consecutive Losses/Wins)
  • میانگین بازدهی کندلی (Average Returns)
  • انحراف معیار بازدهی کندلی (Standard Deviation of Returns)
  • نسبت شارپ سالیانه (Annualized Sharpe Ratio) و بازدهی سالیانه (Annualized Return) که به درستی محاسبه شده باشند.

 

مهم‌ترین محدودیت: شبیه‌سازی کندل به کندل در مقابل تیک به تیک (Candle-Based vs. Tick-Based Simulation):

این مهمترین و فاجعه‌بارترین محدودیت تریدینگ ویو برای استراتژی‌های پیچیده‌تر است. تریدینگ ویو نمی‌تواند داده‌های پرایس را به صورت تیک به تیک (در هر لحظه از زمان) یا حتی دقیقه به دقیقه در داخل یک کندل بزرگتر (مثلاً کندل روزانه) شبیه‌سازی کند.

این بدان معناست که اگر استراتژی شما شامل حد ضرر متحرک (Trailing Stop Loss) یا حد سود متحرک (Trailing Take Profit) باشد که به حرکت قیمت در داخل کندل واکنش نشان می‌دهند، تریدینگ ویو نمی‌تواند آن‌ها را با دقت شبیه‌سازی کند.

مثلاً فرض کنید یک استراتژی خروج دارید که می‌گوید: “اگر قیمت 1 درصد سود کرد، این تریگر را فعال کن و سپس هر وقت 50% از آن سود از دست رفت، خارج شو.”. تریدینگ ویو در این شرایط، چون به داده‌های داخل کندل دسترسی ندارد، ممکن است حد خروج شما را در “اپن کندل بعدی” یا با تأخیر بسیار زیادی فعال کند، در حالی که در بازار واقعی، قیمت بسیار زودتر به آن حد می‌رسید. این باعث می‌شود نتایج بک تست در تریدینگ ویو (شامل وین ریت، نت پرافیت و دراودان) کاملاً نامعتبر و غیرقابل اتکا باشند.

برای تست استراتژی‌هایی که شامل منطق پیچیده‌تر ورودی و خروجی هستند که به حرکت‌های قیمتی درون کندل (مانند شدوها یا حرکات سریع) وابسته هستند، چاره‌ای جز کنار گذاشتن تریدینگ ویو و استفاده از انجین‌های بک تست پیشرفته‌تر نیست. این انجین‌ها (مانند آنهایی که با پایتون یا در محیط‌هایی مانند متاتریدر برای فارکس توسعه می‌یابند) می‌توانند داده‌های تیک (Tick Data) را بازسازی کرده و سفارش‌گذاری‌ها را با دقت بسیار بالایی در دل کندل شبیه‌سازی کنند.

اگر تصمیم اول و آخر شما در مورد استراتژی‌تان بر پایه بک تست‌های تریدینگ ویو است، احتمال بسیار زیادی وجود دارد که در بازار واقعی غافلگیر شوید!

تریدینگ ویو خوب است، اما تعریف ما از یک “انجین ساده” را تغییر نمی‌دهد و محدودیت‌های جدی برای ارزیابی دقیق استراتژی‌های پیچیده دارد.

 

سایر خروجی‌های ضروری بکتست

 

در کنار متریک‌های عددی، خروجی‌های دیگری نیز وجود دارد که نقش بسیار مهمی در درک عملکرد استراتژی دارند.

 

لیست معاملات (List of Trades)

این شامل جزئیات هر ترید به صورت جداگانه است که می‌تواند شامل زمان ورود، خروج، قیمت، سود و زیان هر ترید باشد. برای راستی‌آزمایی متریک‌هایی مانند “بزرگترین ترید سودده” یا “زیان‌ده”، باید به این لیست مراجعه کنید.

 

منحنی موجودی (Equity Curve)

این نمودار بیانگر مجموع سود و زیان تجمعی استراتژی شما در طول زمان است. این منحنی باید به طور مداوم رو به بالا باشد تا نشان‌دهنده یک استراتژی سودده باشد. نوسانات و افت‌های آن، دراودان‌های استراتژی را نشان می‌دهد.

 

منحنی دراودان (Drawdown Curve)

این منحنی ریزش‌ها یا افت‌های موجودی استراتژی را به صورت بصری نشان می‌دهد. بررسی این منحنی به شما کمک می‌کند تا عمق و مدت زمان دراودان‌ها را درک کنید. همچنین، همانطور که قبلاً اشاره کردم، پایداری در الگوی دراودان‌ها می‌تواند نشانه‌ای از سلامت استراتژی باشد.

 

منحنی خرید و نگهداری (Buy & Hold Equity Curve)

این نمودار معیاری بصری برای مقایسه عملکرد استراتژی شما با عملکرد بازار (در صورت خرید و نگهداری دارایی بدون هیچ گونه معامله‌ای) است. همانطور که قبلاً توضیح دادم، برای مقایسه منصفانه، باید تنظیمات Order Size و Initial Capital در استراتژی به درستی انجام شود.

 

نتیجه‌گیری

 

در پایان این مقاله، امیدوارم که درک شما از خروجی‌های بک تست استراتژی‌های معاملاتی به طور چشمگیری افزایش یافته باشد. تأکید می‌کنم که تحلیل بکتست تنها به معنای بررسی عملکرد گذشته نیست، بلکه به شما کمک می‌کند تا برای آینده آماده باشید.

بازارها دائماً در حال تغییر هستند و استراتژی‌ای که امروز پایدار است، ممکن است فردا نباشد. مهم این است که خودتان را با ابزارهای مناسب تجهیز کنید، به اعداد و ارقام با دید انتقادی نگاه کنید و برای سناریوهای مختلف آماده باشید.

به یاد داشته باشید:

  • هرگز به یک متریک به تنهایی نگاه نکنید. ارزش واقعی در ترکیب و مقایسه آن‌هاست.
  • برای بررسی دقیق‌تر درصدهای مربوط به تریدهای فردی و میانگین‌ها، حالت Fixed Order Size (مثلاً 100 USDT) را در تریدینگ ویو فعال کنید.
  • برای مقایسه سود خالص و دراودان با بازار (Buy and Hold)، حالت Compounding (100% of Equity) را فعال کنید.
  • محدودیت‌های انجین‌های ساده مانند تریدینگ ویو، به خصوص در شبیه‌سازی حرکات داخل کندل، بسیار جدی هستند. برای استراتژی‌های پیچیده، به سراغ انجین‌های سفارشی‌سازی شده بروید.
  • بکتست به شما قطعیت نمی‌دهد، بلکه آمادگی و آگاهی می‌بخشد. با این آگاهی‌ها، می‌توانید با اعتماد به نفس بیشتری در دنیای معاملات الگوریتمی قدم بردارید.

 

⭐️ محتوای این مطلب از دوره آموزشی مبانی و مفاهیم بکتستینگ استراتژی‌های معاملاتی اقتباس شده است. ⭐️

 

〰️〰️〰️〰️〰️

🔵🔵🔵 همین حالا در دوره رایگان مبانی و مفاهیم بکتستینگ استراتژی‌های معاملاتی ثبت نام کنید! 🔵🔵🔵

ثبت نام رایگان

🔴🔴🔴 در کانال یوتیوب الگویو عضو شوید و بخش‌های رایگان سایر دوره‌ها را مشاهده کنید! 🔴🔴🔴

مشاهده کانال یوتیوب الگویو

🟢🟢🟢 در بحث و تبادل نظر تخصصی درباره این دوره شرکت کنید! 🟢🟢🟢

عضویت در گروه بحث و تبادل نظر

〰️〰️〰️〰️〰️

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

به بالا بروید