مقدمه
در دنیای پویای بازارهای مالی امروز، جایی که سرعت و دقت حرف اول را میزنند، معاملات الگوریتمی (الگوتریدینگ) دیگر یک گزینه نیست، بلکه یک ضرورت انکارناپذیر است. بیش از 90 درصد حجم معاملات در بازارها توسط رباتها و سیستمهای الگوریتمی انجام میشود و انسانها به تنهایی حرف زیادی برای گفتن در این فضا ندارند. اما سوال اساسی اینجاست که چگونه میتوان کارایی (Performance) سیستمهای معاملاتی، چه دستی و چه الگوریتمی، را اندازهگیری کرد و سپس به صورت هدفمند آن را بهبود بخشید؟
پاسخ این سوال در اصول علمی و اثبات شده نهفته است. یکی از مهمترین چارچوبهای نظری در این زمینه، قانون بنیادی مدیریت فعال (Fundamental Law of Active Management) است. این قانون، که با الفبای بازارهای سرمایه سازگار است، به صورت دقیق بیان میکند که چگونه مهارت (Skill) و کمیت یا تعداد معاملات (Quantity/Number of Trades) بر کارایی ترید و سرمایهگذاری شما تأثیر میگذارند. هدف این مقاله آموزشی، تشریح این قانون و ارائه راهکارهای کاربردی برای بهبود عملکرد معاملاتی شما بر اساس آن است.
اگر با مشاهده ویدئو راحتترید، ویدئوی زیر را نگاه کنید.
اگر با متن راحتترید، به خواندن ادامه بدید!
قانون بنیادی مدیریت فعال چیست؟
قانون بنیادی مدیریت فعال به زبان ساده میگوید که برای افزایش کارایی در ترید یا سرمایهگذاری، شما باید یا مهارت خود را افزایش دهید یا تعداد تریدها را افزایش دهید. این یک انتخاب هوشمندانه و پولساز است.
برای درک عمیقتر این قانون، باید با فرمول ریاضی و اجزای تشکیل دهنده آن آشنا شویم. فرمول اصلی قانون بنیادی مدیریت فعال به شرح زیر است:
IR = IC * √Breadth
بیایید هر یک از این اجزا را تعریف کنیم:
IR (Information Ratio – نسبت اطلاعات):
این پارامتر بیانگر کارایی (Performance) یا بهرهوری سیستم معاملاتی یا سرمایهگذاری شماست. میتوان آن را معادل نسبت شارپ (Sharpe Ratio) در نظر گرفت که نشان میدهد سیستم شما چقدر برای شما پول میسازد و چه بهرهوری دارد. کارایی یا پرفورمنس، مفهومی است که اگرچه به صورت کیفی نیز درک میشود، اما برای تحلیل علمی و دقیق، باید به صورت کمّی (Quantitative) اندازهگیری شود. IR یک معیار کمّی برای سنجش کارایی است.
IC (Information Coefficient – ضریب اطلاعات):
این پارامتر بیانگر مهارت (Skill) یا خبرگی سرمایهگذار یا استراتژی معاملاتی است. مهارت نیز همانند کارایی یک مفهوم کیفی است. اما همانطور که اشاره شد، برای رویکرد علمی و دقیق، باید آن را کمّیسازی کنیم. دقیقترین معیار کمّی برای مهارت، همبستگی (Correlation) بین پیشبینی شما و بازدهی واقعی است. به عبارت دیگر، چقدر پیشبینیهای شما در مورد جهت حرکت بازار با آنچه واقعاً اتفاق میافتد، همسو هستند. این همبستگی میتواند بین پیشبینی شما (مثلاً پیشبینی رشد 20 درصدی بیتکوین) و بازدهی واقعی باشد و اینکه این همبستگی مثبت، یا حتی معکوس است. این مفهوم در بکتستها (Backtests) قابل مدلسازی و بررسی است تا رفتار مهارت استراتژی در طول زمان مشاهده شود (آیا ثابت است، کم میشود، زیاد میشود، یا به طور نامنظم متغیر است).
Breadth (گستره/وسعت عملیاتی):
این پارامتر بیانگر تعداد تریدهای مستقل یا ناهمبسته (Independent or Uncorrelated Trades) در یک بازه زمانی مشخص است. استقلال (Independence) در تریدها یک مفهوم کلیدی است که در ادامه بیشتر به آن میپردازیم.
بیان سادهتر قانون بنیادی مدیریت فعال
همانطور که اشاره شد، فرمول اصلی علمی است و میتوانید مقالات علمی مرتبط را برای مطالعه بیشتر پیدا کنید. اما میتوانیم این قانون را به زبانی عمومیتری بازنویسی کنیم. در قالب سادهتر، میتوان گفت:
پرفورمنس (بازدهی) = مهارت * جذر تعداد تریدها
این فرمول بازنویسی شده به وضوح نشان میدهد که پرفورمنس (کارایی) فعالیت معاملاتی شما مستقیماً به مهارت شما و ریشه دوم تعداد تریدهایتان بستگی دارد. بنابراین، برای افزایش پرفورمنس، دو مسیر اصلی پیش رو دارید:
- افزایش مهارت (IC)
- افزایش تعداد تریدهای مستقل (√Breadth)
کدام مسیر برای افزایش کارایی عملیتر است؟
قانون بنیادی مدیریت فعال دو مسیر را برای بهبود کارایی پیشنهاد میکند، اما منابع نشان میدهند که یکی از این مسیرها به صورت کلی سادهتر، عملیتر و پولسازتر است.
مسیر اول: افزایش مهارت (IC)
افزایش مهارت استراتژی، به معنای بهبود دقت پیشبینیها و همبستگی آنها با بازدهی واقعی است. به عنوان مثال، تلاش برای افزایش نرخ برد (Win Rate) یک استراتژی از 40 درصد به 50 یا 55 درصد. نکته مهمی که در این مورد وجود دارد این است که افزایش مهارت استراتژی، به ویژه به صورت آماری و قابل اعتماد، بسیار دشوار است و شاید هیچوقت نتوانید به صورت قابل توجهی مهارت یک استراتژی را افزایش دهید. اگر افزایش مهارت آسان بود، اینترنت پر بود از استراتژیهای واقعا ممتاز و سودآور!
مسیر دوم: افزایش تعداد تریدهای مستقل (Breadth)
افزایش تعداد تریدها به معنای افزایش پارامتر Breadth در فرمول است. با ثابت نگه داشتن سطح مشخصی از مهارت، اگر بتوانید تعداد تریدهای خود را افزایش دهید، پرفورمنس شما نیز افزایش پیدا میکند. اما توجه داشته باشید که این افزایش به دلیل وجود ریشه دوم (جذر) در فرمول، خطی نیست.
چرا مسیر دوم عملیتر است؟
منابع به صراحت بیان میکنند که افزودن تعداد تریدها و سبدسازي (Portfolio Construction)، که همان افزایش Breadth است، بسیار سادهتر و عملیتر از افزودن مهارت است. به جای اینکه تلاش کنید نرخ برد یک استراتژی 40 درصدی را افزایش دهید که ممکن است غیرممکن باشد، میتوانید تعداد تریدهای مستقل خود را با استفاده از تکنیکهای مختلف متنوعسازی (Diversification) افزایش دهید.
اگر مطالب مقاله قبل () را به خاطر داشته باشید، این جرقه در ذهنتان شعلهور میشود که:
تمام صنایع و بیزینسها متنوعسازی میکنند! آنها به کمک متنوعسازی بازار و درآمد خود را توسعه میدهند، نه با بهبود نامحدود و تمرکز مطلق روی یک خدمت یا محصول!
پس جواب ما تریدرها (به عنوان فعالان صنعت ترید و سرمایهگذاری) هم باید در دل مفهوم متنوعسازی نهفته باشد!
چگونه تعداد تریدهای مستقل را به درتسی افزایش دهیم؟
افزایش تعداد تریدهای مستقل به معنای صرفاً انجام تریدهای بیشتر با همان منطق، یا ترید روی داراییهای مشابه، یا افزایش حجم نیست. اینجاست که مفهوم استقلال تریدها و سبدسازي استراتژیها اهمیت پیدا میکند.
نمونههای غلط برای افزایش تعداد تریدها:
به عنوان مثال، داشتن یک استراتژی روی بیتکوین و پس از انجام یک خرید، چند دقیقه بعد مجدداً خرید انجام دهید با این منطق که اگر سود کرد، سود دو برابر شود. این کار صرفاً حجم را افزایش میدهد و ریسک را بالا میبرد، بدون اینکه سبدسازي واقعی اتفاق بیفتد.
یا کثلا داشتن یک استراتژی با پارامترهای ثابت (مثلاً 5 و 10) و اعمال آن روی داراییهایی که همبستگی (Correlation) بالایی نسبت به هم دارند، مانند بیتکوین و اتریوم (البته در سال اخیر این همبستگی از بین رفته است!). یا استفاده از پارامترهای کمّی متفاوت (مثلاً 7 و 12) روی اتریوم در حالی که پارامترهای 5 و 10 روی بیتکوین استفاده میشوند، به طوری که بازدهیهای این دو استراتژی باز هم همبستگی بالایی داشته باشند. انجام ترید روی داراییهای به شدت همبسته با یک استراتژی یکسان یا بسیار مشابه، به معنای افزایش تعداد تریدهای مستقل نیست.
چرا این روشهای غلط مضر هستند؟
زیرا همبستگی بازدهیهای نهایی بالاست. افزایش تعداد تریدها در شرایط همبستگی بالا، باعث افزایش ریسک شما میشود. شما در عمل هیچ سبدسازي واقعی انجام نمیدهید و صرفاً در حال افزایش حجم معاملات خود هستید و این کار میتواند شما را “بدبخت” کند!
روش صحیح: افزایش تعداد تریدهای مستقل و ناهمبسته:
این روش به معنای افزایش تریدها به طوری است که بازدهی استراتژیهای سازنده آن تریدها، همبستگی (Correlation) پایینی با یکدیگر داشته باشد. این کار معمولاً از طریق ساخت سبدی از استراتژیهای معاملاتی انجام میشود. فرض کنید شما چندین استراتژی دارید که هر کدام روی داراییهای مختلف یا با منطقهای متفاوت (که منجر به تریدهای ناهمبسته میشود) کار میکنند. با ترکیب این استراتژیها در یک سبد، میتوانید تعداد تریدهای مستقل خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید.
به عنوان مثال، اگر استراتژیهایی دارید که هر کدام هفتهای دو یا سه ترید انجام میدهند، با قرار دادن سبدی شامل 10 تا 20 استراتژی از این نوع، میتوانید در ماه تعداد زیادی ترید مستقل و ناهمبسته داشته باشید!
افزایش تعداد تریدهای مستقل و ناهمبسته در یک سبد استراتژی، یک اثرات بسیار مهم و شگفتانگیز هم بر بازدهی نهایی و هم بر ریسک در سطح سبد دار:د
همزمان هم بازدهی بالا میرود و هم ریسک پایین میآید. این یک اثر بسیار قابل توجه و مطلوب است.
اما هرچیزی حدی دارد و باید آن حد را شناخت، و به آن مقیّد بود!
آیا میتوان تعداد تریدهای مستقل را تا بینهایت افزایش داد؟
با وجود مزایای افزایش تریدهای مستقل، در عمل این فرآیند تا یک حدی اثرگذار است. زمانی که تعداد استراتژیها را زیاد میکنید یا همبستگی بین آنها را کم میکنید، اثرات مثبتی بر بازدهی و ریسک مشاهده میشود (بازدهی بالا و ریسک پایین در سطح سبد). اما از یک جایی به بعد، این اثرات مثبت کمرنگ میشود. این همان نقطهای است که باید متوقف شوید.
مثلاً، اگر در شبیهسازیها مشاهده میکنید که افزایش تعداد استراتژیها از 30 به 35 تأثیر خاصی نداشته است، احتمالاً افزایش آن به 50 استراتژی نیز اتفاق خاصی را رقم نخواهد زد و حتی ممکن است باعث ضرر شود یا حداقل منجر به پرفورمنس غیر بهینه گردد. شناسایی این حد بهینه نیازمند دانش و تحلیل است که در مقالات مربوط به دانش مورد نیاز برای کوانت تریدینگ به آن پرداخته میپردازیم.
توصیه هوشمندانه و پولساز قانون بنیادی مدیریت فعال
بر اساس قانون بنیادی مدیریت فعال و دلایل و منطق ارائه شده در مقاله قبل (چطور میتوانیم در ترید بیشتر پول درآوریم؟)، توصیه هوشمندانه و پولساز این است:
استراتژی را ساده نگه دارید و تعداد تریدها (مستقل و ناهمبسته) را تا حد امکان بالا ببرید.
چرا؟ زیرا همانطور که گفته شد، افزودن تعداد تریدها از طریق سبدسازي استراتژیها، بسیار سادهتر و عملیتر از تلاش برای افزایش مهارت فردی یا مهارت یک استراتژی منفرد است.
نتیجهگیری
قانون بنیادی مدیریت فعال یک چارچوب علمی قدرتمند برای درک و بهبود کارایی در معاملات، به خصوص معاملات الگوریتمی، فراهم میکند. این قانون نشان میدهد که پرفورمنس شما تابعی از مهارت و جذر تعداد تریدهای مستقل شماست. در حالی که افزایش مهارت دشوار و گاهی غیرممکن است، افزایش تعداد تریدهای مستقل از طریق سبدسازي استراتژیهای ناهمبسته، یک مسیر عملیتر و مؤثرتر برای ارتقاء همزمان بازدهی و کاهش ریسک در سطح سبد محسوب میشود.
با تمرکز بر ساخت و مدیریت سبدی از استراتژیهای سادهتر با تریدهای مستقل فراوان، میتوانید به صورت علمی و حساب شده، کارایی خود را در بازارهای مالی افزایش دهید. به خاطر داشته باشید که این افزایش تا یک حد بهینه ادامه دارد و فراتر رفتن از آن نقطه ممکن است سودمند نباشد.
⭐️ محتوای این مطلب از دوره آموزشی مبانی و مفاهیم کوانت تریدینگ و الگوتریدینگ اقتباس شده است. ⭐️
〰️〰️〰️〰️〰️
🔵🔵🔵 همین حالا در دوره رایگان مبانی و مفاهیم کوانت تریدینگ و الگوتریدینگ ثبت نام کنید! 🔵🔵🔵
🔴🔴🔴 در کانال یوتیوب الگویو عضو شوید و بخشهای رایگان سایر دورهها را مشاهده کنید! 🔴🔴🔴
🟢🟢🟢 در بحث و تبادل نظر تخصصی درباره این دوره شرکت کنید! 🟢🟢🟢
〰️〰️〰️〰️〰️



